دل گویه ها
مولای من، سرورم، نور چشمانم، آرامش قلبم دلبر و دلدارم
ای تنها ترین راه من راه گم کرده ای تنهایم ،ای فریاد رس بیچارگان و مستضعفان من بیچاره و مستضعفم ،مستضعف فقط فقیر و بی پول نیست مستضعف کسی است که مولایش را نبیند و نشناسد.
ای یگانه راه نجات، من غریقی بیکسم ،غریق کسی نیست که شنا نداند غریق کسی است که انقدر غرق دنیا شود که نداند مولایی دارد.
روزها و شبها در تمنای تو یگانه وجودم چشم در راهم، خوبترین خوبان : تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه.
ای کیمیای دلها به تو عرض می کنم:
آیا می شود گوشه چشمی به ما کنی .دلم در غم دیدار تو پر پر می شود
آیا از روی مهر ورزی و صفا می شودوفا کنی یا اینکار در رسم خوبرویان نیست .
سرورم ،
سرورم ،
سرورم:
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی